خدا

سلام خدا جون 

میخوام یک چیزی بهت بگم. 

خدایا ببخشید،قول میدم دیگه تکرار نشه. 

اون جا که میخوام برم تنهام ،فقط تویی که باهام هستی. 

کمکم کن بتونم جوابشون رو بدم که دلشون نرم بشه. 

آخه من بلد نیستم خوب حرف بزنم. 

میدونم یک روز به همه این اتفاق ها میخندم ولی ایندفعه رو هم کمکم کن . 

قول میدم ۱۰ تا کار خوب انجام بدم. 

امروز جامو دادم به یک پیرزنه تا بشینه که شاید دعاهام بگیره. 

قول میدم اندازه یک هفته نماز مغرب عشام و برم مسجد بخونم.  

خدایا خیلی احساس ضعف و عجز میکنم کمکم کن بزرگ بشم. 

کمکم کن.........  

امروز بعد چند هفته رفتم دنبال نمره ام که چرا نیومده.مرده گفت مشکل انضباطی داشته. 

فهمیدم مراقب نامرد برده برگه تقلب و پیوست کرده داده رفته. 

رفتم یک نامه نوشتم گفتند باید بیایی پیش کمیته حرف بزنی. 

گفتند بهت زنگ میزنیم. 

 اگه قبول نکنند مردود میشم

مادرم میگه بچه تو صد سالم بگذره هنوز بچه ای گریه نکن حوصلمو سر بردی.

خوب چیکار کنم من اعصابم بهم میریزه فقط بلدم گریه کنم.

خودمم می دونم عادت بدی هست ولی خوب دیگه...

بیچاره بابام که من دخترش هستم که اینقدر آدم تابلویی ام که مچم رو گرفتند.نامرد مراقب گفت کاریت ندارم.

آشغال گیرش بیارم آی بزنم آی بزنم..

عقده ای عوضییییییییی

بدبختی نگاه هم نکردم از روش.

اگه نامردی نمی کرد پاس می کردم.

من همیشه رسوندم.اولین بارم شد آخرین بارم.

شانس ندارم اصلا

از درس خوندم دیگه حالم بهم میخوره

هیچ کی اون درس و بلد نبود همه حفظ کرده بودند منم که حفظیاتم داغون

استاده بلد نبود درس بده به خدا

امتحانش طوری بود مثل این که مسائل ریاضی و حفظ کنی.

این ترمم اکثرا سه واحدی برداشتم و معدلم افتضاح شده.

این ترم خیلی ادعا کردم که درس میخونم چشمم زدنند.

دیگه منم مثل خیلی ها آب زیر کاه میشم و الکی میگم نخوندم بعد بیست میشم که بسوزند.

امیدوارم حداقل با 9 بندازنند.

نظرات 8 + ارسال نظر
شیما 9 - بهمن‌ماه - 1389 ساعت 05:46 ب.ظ

عزیزم خدا بخواد درست میشه

قاسم 9 - بهمن‌ماه - 1389 ساعت 05:57 ب.ظ http://1www.blogsky.com

یادش به خیر!
من هم این روز ها رو تجربه کردم!
ولی من یه متقلب حرفه ای بودم!
اما واسه یه مسخره بازی گیر افتادم!
یه نمره ۰.۲۵ سه واحدی رفت تو پاچم!
ولی مشروط نشدم.
از طریق ملای دانشگاه بری جلو حل میشه!

قاسم 9 - بهمن‌ماه - 1389 ساعت 05:58 ب.ظ http://1www.blogsky.com

من هم برق خوندم!
سر ماشین مخصوص گرفتنم!
یادش به خیر!
نه!

قاسم 9 - بهمن‌ماه - 1389 ساعت 08:22 ب.ظ http://1www.blogsky.com

دوستم (همخونه ایم) مغناطیس رو بار پنجم قبول شد!
خیلی درس بدیه!
زمان ما می گفتن مغناطیس نصف مهندسی برقه!
زمان شما رو نمی دونم.!

پسر زشت 10 - بهمن‌ماه - 1389 ساعت 08:09 ق.ظ http://www.pesar-z.blogsky.com

سلام
ممنون از اینکه به وبلاگم سر زدی.
وبلاگ پسر زشت یشتر انتقادیه، البته خم زشتی ها رو میگه هم زیبایی ها رو. امیدوارم استفاده کنی.
زشتی ها رو با خوبی ها قاطی نکن، از خدا برای فقط خوبی بخواه،
چه خوبه که نمازتو توی مسجد میخونی، اینم خیلی قشنگه.

مهدی 28 - بهمن‌ماه - 1389 ساعت 09:28 ب.ظ http://shabname-m.blogfa.com/

جالبه ها!!!!!!
چه ماجراهای پیش می یاد .
البته خیلی ببخشید اما وقتی اینطوری میشه کلی می خندیدم ...
با مراقب بیچاره چیکار دارید؟
اون وظیفشو انجام میده .
یکم بخند. ببین از اون ماجرا چقدر گذشته! چه خوب چه بد . مهم نیست . میگذره!
راستی مطلب معرفی خودت هم خوندم . پس به آتوسا نمی شناسمت . خودم هم یه مدت اسم مستعار داشتم . اما به اسم خدایی که در این نزدیکیست می شناسمت.
نه که آتوسا بعد اسمی باشه . وقتی اسم واقعیتو بدونم دیگه نمی تونم با اون اسم ارتباط برقرار کنم . حالا چرا اینا رو میگم: چون اصلا اسم ها مهم نیست .
می خوام بگم کاملا موافقم که رفتار ها و منش هاست که آدم ها رو معرفی میکنه . نه اسم ها شون.

سلام خواهر مطالب جالب و هیجانی بود من تا آخرشو خوندم. اگه مایلید به وب منم سری بزنیدو تبادل لینک کنید.

علیرضا 6 - مرداد‌ماه - 1391 ساعت 10:01 ب.ظ http://www.webpars.rozblog.com/

داداش وب خوبی داری nnیه سر به وب ما هم بزن درمورد مطالب هم نظر بدهnnخوشحال میشم اگه یه سر به بزرگترین وب تفریحی بزنیnnnهمیشه موفق باشی nnhttp://www.webpars.rozblog.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد