التماس دعا

کم کم داره فصل امتحانها میاد 

به لحظات ملکوتی غلط کردم از ترم بعد میخوانم نزدیک میشویم 

التماس دعا

روز زن بر خانم های گل مبارک

من زنم به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ! 

درد آور است که من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی، قوسهای بدنم بیشتر از افکارم به چشمهایت می آیند، تاسف بار است که باید لباسهایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم. 

(زنده یاد سیمین دانشور) 

ܜܔ ❤ خط خطی های بدون با تو❤ ܜܔܢ

به چه میخندی تو؟  

به مفهوم غم انگیز جدایی؟ 

 به چه چیز؟  

به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟ 

 به چه میخندی تو؟ 

 به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟  

یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟  

به چه میخندی تو؟ 

 به دل ساده ی من که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟  

خنده دار است بخند . . .  

 

 

مجتهد

تو برخی مسائل واقعا گیج میشم

چی گناه و چی گناه نیست؟؟؟؟

خیلی از مسائل و باید با عقل خودت بسنجی نه؟

هر بار یکی یک حرفی میزنه و میگه مسائل شرعی جایز هست یا نه؟

عقل من که یک جاهایی ارور میده و فقها هم از هر کدوم یک حرفی میزنند

من میگم شاید میزان خودمون و با میزان خودمون نسنجیم

و بهترین راه و تنها راه توکل به خداست

خدایا به همه مون کمک کن راه سعادت و پیش بگیریم

خدایا اگه اشتباهی هم میکنیم همیشه یک فرصت بده که بفهمیم و جبرانش کنیم

سر بلند بمیریم

تنها برو

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و

به شالاپ شلوپ های گل آلود، عشق ورزیدیم...


دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش کرده بودی
چتر آورده بودی
و من غافلگیر شدم

سعی می کردی من خیس نشوم

و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود...


و سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد.

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی

و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چشم و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم.


فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم.
تنها برو...

خیال

کاش می شد بعضی وقتا فقط فقط بعضی وقتا چشمامو و ببندم و  وقتی چشم باز میکنم تو این دنیا نباشم.یک دنیای خیلی قشنگ که تا فرسخ ها هیچ آدمی نباشه 

یک کلبه چوبی کنار یک دریاچه خوشگل پر از قو 

تو فضا هم یک آهنگ ملایم پخش بشه. 

وای چه محشر میشد... 

خیلی وقتا س میکنم شبیه یک زندانی توی این زندگی اسیر شدم 

شاید تنها دل خوشیم رویا ها و هدف هایی باشه که تو سرم 

اگه این خیال نبود چقدر زندگی سخت میشد 

چقدر با خیالت زندگی میکنی و مثل من بعضی وقتا بازم میگم بعضی وقتا دوست داری تو این دنیا نباشی؟  

 

 

کلبه ای می سازم

پشت تنهایی شب، زیراین سقف کبود

که به زیبایی پروازکبوترباشد

چهارچوبش ازعشق، سقفش ازعطربهار

رنگ دیوار اتاقش ازآب

پنجره اش ازنور، پرده اش ازگل یاس

عکس لبخند تورا می کوبم

روی ایوان حیاط

تا که هرصبح اقاقی ها را با تو سرشار کنم

همه دلخوشیم بودن توست

وچراغ شب تنهای من، نورچشمان تواست

کاشکی درسبد احساسم، شاخه ای مریم بود

عطر آن را با عشق

توشه راه گل قاصدکی می کردم

که به تنهایی تو سربزند

توبه من نزدیکی وخودت می دانی

شبنم یخ زده چشمانم در زمستان سکوت

گرمی دست تو را می طلبد.