مجتهد

تو برخی مسائل واقعا گیج میشم

چی گناه و چی گناه نیست؟؟؟؟

خیلی از مسائل و باید با عقل خودت بسنجی نه؟

هر بار یکی یک حرفی میزنه و میگه مسائل شرعی جایز هست یا نه؟

عقل من که یک جاهایی ارور میده و فقها هم از هر کدوم یک حرفی میزنند

من میگم شاید میزان خودمون و با میزان خودمون نسنجیم

و بهترین راه و تنها راه توکل به خداست

خدایا به همه مون کمک کن راه سعادت و پیش بگیریم

خدایا اگه اشتباهی هم میکنیم همیشه یک فرصت بده که بفهمیم و جبرانش کنیم

سر بلند بمیریم

تنها برو

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و

به شالاپ شلوپ های گل آلود، عشق ورزیدیم...


دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش کرده بودی
چتر آورده بودی
و من غافلگیر شدم

سعی می کردی من خیس نشوم

و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود...


و سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد.

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی

و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چشم و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم.


فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم.
تنها برو...

خیال

کاش می شد بعضی وقتا فقط فقط بعضی وقتا چشمامو و ببندم و  وقتی چشم باز میکنم تو این دنیا نباشم.یک دنیای خیلی قشنگ که تا فرسخ ها هیچ آدمی نباشه 

یک کلبه چوبی کنار یک دریاچه خوشگل پر از قو 

تو فضا هم یک آهنگ ملایم پخش بشه. 

وای چه محشر میشد... 

خیلی وقتا س میکنم شبیه یک زندانی توی این زندگی اسیر شدم 

شاید تنها دل خوشیم رویا ها و هدف هایی باشه که تو سرم 

اگه این خیال نبود چقدر زندگی سخت میشد 

چقدر با خیالت زندگی میکنی و مثل من بعضی وقتا بازم میگم بعضی وقتا دوست داری تو این دنیا نباشی؟  

 

 

کلبه ای می سازم

پشت تنهایی شب، زیراین سقف کبود

که به زیبایی پروازکبوترباشد

چهارچوبش ازعشق، سقفش ازعطربهار

رنگ دیوار اتاقش ازآب

پنجره اش ازنور، پرده اش ازگل یاس

عکس لبخند تورا می کوبم

روی ایوان حیاط

تا که هرصبح اقاقی ها را با تو سرشار کنم

همه دلخوشیم بودن توست

وچراغ شب تنهای من، نورچشمان تواست

کاشکی درسبد احساسم، شاخه ای مریم بود

عطر آن را با عشق

توشه راه گل قاصدکی می کردم

که به تنهایی تو سربزند

توبه من نزدیکی وخودت می دانی

شبنم یخ زده چشمانم در زمستان سکوت

گرمی دست تو را می طلبد.

  

 

 


 

سکوت

 

 

 

از آجیل سفره عید چند پسته لال مانده است! 

آنها که لب گشودند خورده شدند! 

آنها که لال مانده اند می شکنند! 

دندانساز راست می گفت: 

پسته لال سکوتش دندان شکن است... ! 

(زنده یاد حسین پناهی) 

 

 

 

  

از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم "خوابم می‌‌آید" می‌گویم "یـــــــارم می‌‌آید"

وعده ی ما همان رویای‌ همیشگی……………………

 

 

 

 

 

+

سلام 

این چند روزه رفته بودم شمال 

جاتون خالی کلیییییییییییییییی کیف داد 

هوا عالی عالی بود.  

ما هم تا می اومدیم خوشحالی کنیم بابا می گفت از این هوا استفاده کنید و یک انرژی بگیرید برا امتحانها،هی ضد حال میزد بهمون. 

پنجشنبه هم کلاسمو پیچوندم.د.ستم گفت استاد امتحان گرفته. 

فردام دوتا امتحان دارم.باید برم درس بخوانم  

 

هفت!

بارون گریه ی فرشته هاست و رنگین کمان خنده ای که فرشته ها به غم و غصه هاشون میزنند

هفت رنگ رنگین کمان 

چرا هفت؟

هفت طبقه آسمان! هفت روز هفته! هفت لایه اتم 

کلی هفت تو زندگی همه هست

تا حالا به مرگ فکر کردی؟

یک الکترون با انرژی که میگیره از هفت لایه اتم رد میشه تا جایی که باید انقدر بهش انرژی داد که به یونش برسه 

میگن احتمال وجود الکترون مثل وجود روح میمونه چون تو یک زمان واحد میتونه هر جایی باشه  

ما آدمها هم مثل اون الکترون با یک یونش از این دنیا جدا میشیم و بعد همه چی تموم  

میگن عشق هم هفت مرحله داره که آخریش فنا شدنه

حتی رنگین کمان هم بعد از یک مدتی از بین میره

یعنی اخر این هفت ها همیشه نابودی؟

من تو یک کتاب خواندم که اولین آفریده و روح حضرت محمد (ص) بوده و بواسته روح ایشون سایر چیزها آفریده شده 

حتی یک چیز جالب تر هم خواندم اونم قضیه طواف کردن برمیگرده به آسمان .یعنی جایی تو ا 

 

آسمان هست که فرشته ها درست بموازا کعبع روی زمین دورش عبات میکنند 

نمیدونم آدم باور کنه یا نه؟

من که دوست دارم این چیزها رو باور کنم.حس خوبی بهم میده

تو چی دوست داری باور کنی؟