شوک

دیشب داشت شوک میداد که درباره مهریه بود.فکر کنم تکراری بود ولی من که تا حالا ندیده بودم.

واقعا بعضی ها خیلی پرو هستند میخوان دختر مردم و صلواتی ببرند.

همه این مشکلات از جایی به وجود میاد که پسرا دنبال لقمه بزرگتر از دهنشون می گردند.

هم کفو بودن یعنی همین دیگه.مثلا پسر پول نداشت رفته بود خواستگاری یک دختر پولدار و بابا دختره کلی مهر تعیین  کرده بود.بابای دختره حرف خوبی میزد و می گفت ما هم خوب میخوریم هم خوب می پوشیم هم خوب خرج میکنیم و کسی که توانایی پرداخت این مهریه رو نداره خوب نیاد خاستگاری دختر من و بره دنبال یک دختر هم شان خودش چون می دونم بچه ام که با این شرایط بزرگ شده براش سخته که با همچین خانواده ای زندگی کنه و بعدا حتما به مشکل بر میخورند.

یا مثلا پسره پول نداشت و دنبال یه خونه 80 متری تو الهیه می گشت که نو ساختم باشه!!!!!!

بابا پول نداری یک جایی حومه تهران خونه بخر و با یک دختر کم توقع تر  زندگی کن.حتما باید بری خاستگاری یک دختره فوق لیسانس و پولدار؟؟؟

عشق و عاشقی این حرفا هم هکش کشک.دو روز که با هم زندگی کنند و ببینند به هم شبیه نیستند فرداش طلاق و اون قضیه مهریه و زندان پیش میاد.

یک سری از دخترا هم که هیچی ندارند ولی مهریه هاشون بالاست باید انقدر تو خونه باباشون بمونند تا بترشند.

بعضی از خانواده های پسر هم حاضر نبودند صد سکه مهر کنند .بابا عرف جامعه رو هم باید سنجید.

انقدر دنبال یک دختر بدون مهریه بگرد تا پسرت بترشه به انواع فساد آلوده بشه.

خلاصه که کمی با منطق و فکر جلو بریم و حرف مردم کمی کمتر برامون مهم باشه زندگی مون آسونتر میشه

خیس خیس

امروز که راه افتادم هوا برفی بود. 

شانس باهام بود و اتوبوس زود اومد. 

پریدم و سوار شدم.توی اتوبوس که نشستم چشم هامو بستم و به صدای برف که به شیشه میخورد گوش دادم. 

وای من عاشق این هوام 

کلی کلی یخ زدم.نصف بچه ها وسط کلاس پیچوندن و رفتن اما من موندم 

کم کم تبدیل شد به بارون.چترم نداشتم و حسابی حسلبی خیس شدم. 

هوا بدجور بدجور دونفری بود. 

تو کلاسم هی می خندیدم و هی مریم میزدم بهم که سر سنگین باش.بابا من نمی توووونم قهقه که نمی زنم لبخنده دارم هر کسی یک عیبی داره و عیب من اینه 

مثلا حرف زدنی دستام و تک.ن میدم یا می خوام از لای صندلی ها رد بشم سریع میرم و یک جورایی می پرم 

برگشتنی یکی از بچه ها تا یکجایی رسوندتم و تو ماشین بزن بو....وق راه انداختیم.  

عین عقده ای ها شدم از بس نرفتیم عروسی و نبو...وقیدم. 

عید عید عید

عید توننننن مبارک 

هویجوری

خیلی خوشحالم از این که، تو به دنیا اومدی تو
دنیا فهمید که تو انگار، نیمه گمشدمی تو
زندگی خیلی خوبه ،چون که خدا تو رو داده
روز تولدم برام ،فرشته شو فرستاده
خدا مهربونی کرد، تو رو سپرد دست خودم
دست تو گرفتم و فهمیدم عاشقت شدم
آورده دنیا یه دونه ،اون یه دونه پیش منه
خدا فرشته هاشو که ،نمی سپاره دسته همه
تو نمی اومدی پیشم، من عاشق کی می شدم؟
بخاطر اومدنت، یه دنیا ممنون توام

مرگ

واقعا این دنیا ارزش چیو داره؟؟

خوب بودن بهتره یا بد بودن؟؟؟

من که گیج و خسته ام.کلی سوال بی جوابم

 دلم میخواد سالها بخوابم و دیگه از خواب بیدار نشم.فقط تنها دلم به مامان میسوزه که نمی تونه زود عادت کنه به مرگم.

تا حالا به این فکر کردید که آماده مردن هستید یا نه؟

اگه الان عزراییل بیاد و بخواد جونتون رو بگیره و حاضرید که باهاش برید و جواب خدا رو بدید؟

خیلی حالم گرفته است.

واقعا معرفت و مرام مرده.دنیا پر شده از نامردهای گربه صفت که وقتی گوشت و میخورند و سیر می شن آخر سر پنجولت میکشند

مردم این دنیا چه می دونند گذشت چیه؟ لطفت رو یک وظیفه میدونند.همه واسه هم نقش بازی می کنند و دنبال منافعشون هستند.

کاش حداقل خودمون و گول نزنیم و اشتباهاتمون رو بپزیریم هرچقدرم که انسان نباشیم.

امروز هر چقدر به آسمون و گل و گیاه نگاه کردم اما هیچ حسی پیدا نکردم !!!!!!!!!!

خدایا یا دید منو عوض کن یا دل آدم ها تو مهربون کن یا زودتر جمعش کن این دنیای مزخرفو که عصاب ندارم

شلوار لی

امروز به اصرار فرمانده پایگاه بسیج محلمون رفتم برای گزینش سرگروه واسه حلقه های کوچکتر

میل چندانی نداشتم ولی برای هیجانش رفتم

هرکسی میرفتم تو و یک آقای روحانی ازش چندتا سوال میکرد و بعد از اتاق می اومد بیرون

وای من که رفتم تو از احکام و معارف و کتاب های دینی هم هیچی حالیم نبود و جلو حاج اقا کلی خندیدم و اونم عصبانی شده بود و کمبود بزنه در گوشم.

خیلی محیط خشکی دارند ها واقعا احساس بدی بهم می دادند و از خدا خواسته یک کاری کردم که ردم کنه.پیش خودم گفتم من قاطی اینا بشم دیوونه میشم

من هر چقدر سرخوشم اونا هم خشک پس آب مون توی یک جوب نمیره

انقدر مقنعه مو تا کرده بودم مو هام معلوم نشه که صورتم شبیه تربچه شده بود.

فرماندمون میگفت شلوار لی پوشیدی ردت میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

من می تونستم خودمو بهتر نشون بدم ولی می خواستم خودم باشم و اصلا ردم کنه و گرنه که بقیه اکثرا خانه دار و دیپلمه بودند

نمی دونم با این رفتار ها واقعا ما به جایی می رسم.من که خودم خوشم نیومد 

دیگه برم فیلم ببینم